loading...
سال بی بهار
behnamhoseyni بازدید : 78 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

 

آقاجون

تومث كوهي ومن يه خورده سنگم

تومث رنگين كموني من مث آبِ بي رنگم

تومث كهكشونايي من مث يه ستاره

ميميرم وزنده ميشم فقط ببينم يه اشاره

مث گنجي كه تودنياكس نتونه صاحبش شه

مث دريايي زآبي ومن  هميشه تشنه

توخودت اوج غروري واس قلب من ميموني

ميدونم دلت باهام نيست اينوخودتم ميدوني

بزرگي مثل حقيقت توي بازاردروغين

توي عشق آخرراهي وماتوخط شروعين

تويه فرشته اي فرشته ولي ازجنس غباري

دورهركس كه ميچرخي خوبياتو جاميزاري

من مث كويرلوتم كه ندارم جزكمي خاك

توبايدباابرابياي روتن خشكم بباري

ماهيم توتنگ بي آب كه نداره هيچ اميدي

منتظرميمونم بياي تابرام شادي بياري

توخيابون محبت واس من چراغ عشقي

راهوروشن كن كه بي توخيابون پُرِ ز زشتي

آتيش دوريت گرفته همه دست وپاهامو

براي چشماي كورم تويه نوري زبهشتي

سادگيامونگاكن مثل چشمات چه زلاله

             تاکی اشکای پر ازغم روی گونه هام بباره؟

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بهار که داشته باشی فقط یک فصل درسال او را داری... بهار که داشته باشی باید فراموش کنی... حتی گل هایی را که دردامن خودت به اوج رسیدند... بهار که داشته باشی حق عاشق شدن نداری... باید مدام به خاطر بیاوری که قراراست خزان بیاید... بهار که داشته باشی عادت میکنی به کوچ پرندگان از دلت... بهار که داشته باشی درد دارد حرف هایت... بهار داشتن را دوست دارم... به من آموخت هیچ گاه روی خوش آدم برفی را نمیبینم...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سطح شعرها رو درچه سطحی میبینید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 202
  • بازدید سال : 896
  • بازدید کلی : 8,260
  • کدهای اختصاصی
    گفت و گو با صداي مریم حیدرزاده

    کد متحرک کردن عنوان وب